فراست
آموزش هوش مصنوعی

شناسنامه انقلاب های مخملی

لینک کوتاه :

انقلاب های مخملی یا رنگین نامی است که به دسته ای از تحرکات مربوط به هم اطلاق شده است و در بسیاری از کشورهای بلوک شرق سابق به وقوع پیوسته است. وجه مشترک همه این انقلاب ها، مبارزه منفی است که علیه حکومت های به اصطلاح دیکتاتور باقی مانده از شوروی سابق به کار گرفته می شوند. در تمام این انقلاب ها یک رنگ یا گل خاص به عنوان نماد و سمبل آن مورد استفاده قرار گرفته است و به آن رنگ یا گل مشهور شده اند. اکنون به خوبی ثابت شده است که سازمانها و نهادهایی که در این انقلاب ها نقش داشته اند، وابسته به نظام سرمایه داری غربی وابسته یا مورد حمایت آنها بوده اند. سقوط »ادوارد شواردنادزه« در انقلاب رُز گرجستان در سال 2003، ویکتوریا نوکویچ در انقلاب نارنجی 2004 اوکراین و سقوط و فرار عسکر آقایف در انقلاب لاله 2005 قرقیزستان از جمله مهمترین موارد انقلابهای رنگی در حوزه بلوک شرق سابق بوده اند که در این مقاله مورد بررسی قرار خواهند گرفت. در تمام موارد فوق الگوی سرنگونی نظام های سیاسی کم و بیش مشابه بوده است. در این سه کشور و حتی کشورهای دیگر، به دنبال برگزاری انتخابات بحث برانگیز، مخالفت های گسترده خیابانی منجر به عزل، سقوط یا فرار رهبرانی شده است که از سوی مخالفان، دیکتاتور معرّفی شده بودند.

انقلاب مخملی یا گُل رُز در گرجستان تحولات گرجستان در آذر ماه2003، منجر به دگرگونی هایی شد که به انقلاب مخملی یا گُل رُز معروف شد و از آن به عنوان یک رویداد مهم در مجموعه کشورهای مشترک المنافع بازمانده از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق نام برده می شود. نقطه شروع انقلاب گل رُز، انتخابات پارلمانی سال 2003 میلادی بود. با اعلان نتایج اولیه انتخابات از سوی کمیسیون مرکزی آن، احزاب مخالف به نتایج اعلان شده، اعتراض کردند. اما »ادوارد شوارد نادزه« رئیس جمهور وقت گرجستان بی اعتنا به این مخالفت ها، فرمان تشکیل اولین جلسه پارلمان را صادر کرد.( منبع: الهه کولایی، افسانه انقلابهای رنگی (تهران، مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر، 1384) ص 35 – 36) در جریان برگزاری این مراسم »میخائیل ساکاشویلی« رهبر مخالفان دولت و همراهانش با در دست داشتن شاخه گُل رُز وارد مجلس شدند و در طول سخنرانی افتتاحیه «شواردنادزه» با صدای بلند خواستار استعفا و خروج وی از پارلمان شدند. اما او به این اعتراضات توجهی نکرد و درگیری بین طرفداران رئیس جمهور و مخالفان وی در گرفت و با ورود نمایندگان مخالف و طرفدارانش به مجلس، پارلمان به تصرف کامل مخالفان در آمد.(جنگ نرم، براندازی نرم در کشورهای مدل، تهران مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر، 1386، ص 54 – 56). به دنبال این رویداد، شواردنادزه در این کشور حالت فوق العاده اعلان کرد. اما با مقاومت نیروهای مخالف و سقوط دیگر نهادهای دولتی و ارگانهای حکومتی، رئیس جمهور مجبور به استعفا شد و مخالفان قدرت را به دست گرفتند. در این زمان «نینوبورجانادزه» رئیس پارلمان گرجستان و رهبر یکی از گروههای مخالف به عنوان کفیل ریاست جمهوری تعیین شد و بدین شکل، حکومت شوارنادزه که در این زمان از روسیه طرفداری می کرد سرنگون شد.(کولایی، همان، ص 36) چند ماه پس از این رویداد، انتخابات ریاست جمهوری در گرجستان برگزار شد و میخائیل ساکاشویلی با کسب 96/25 درصد آرای مردم به ریاست جمهوری این کشور برگزیده شد. وی نام این اقدام را انقلاب بدون خون ریزی یا انقلاب مخملین و آرام نهاد. در واقع، انقلاب مخملین گرجستان اولین انقلاب رنگین بود که در حوزه کشورهای مشترک المنافع با کمک کشورهای غربی و به ویژه آمریکا تحت رهبری ساکاشویلی رخ داد و خود زمینه برای انقلاب های رنگین دیگر در کشورهای دیگر حوزه بلوک شرق سابق شد. با پیروزی انقلاب مخملی در گرجستان و سرنگونی حکومت طرفدار روسیه روابط گرجستان با روسیه رو به تیرگی نهاد و با دستگیری چند تن از افسران روسی در این جمهوری و اتهام جاسوسی به آنها و اعلان دخالت روسیه در طرح ترور رئیس جمهور و وزیر دفاع گرجستان روابط دو کشور رو به وخامت گرائید. به دنبال این تحولات پوتین رئیس جمهور وقت روسیه، تحریمهای همه جانبه ای را علیه آن کشور اعمال کرد. سفارت روسیه در تفلیس تعطیل و تمام راههای ارتباطی زمینی، هوایی، دریایی، ریلی و پستی بین دو کشور مسدود شد و گرجیها هم در این بین روسیه را متهم به دخالت در جمهوری خود خوانده اوستیای جنوبی و آبخازیا کردند.(سید کاظم رضایی، پس لرزه های انقلاب مخملی، همشهری دیپلماتیک، سال اوّل، شماره 8، ص 62) هر چند با تهدیدهای روسیه و فشارهای سازمان امنیت و همکاری اروپا افسران روسی آزاد و به مسکو تحویل داده شدند؛ امّا ساکاشویلی که با حمایت غرب در این کشور به قدرت رسیده بود، سیاست فاصله گرفتن از روسیه و همگرایی با غرب را پیش گرفت. وی از زمان انقلاب رنگین سعی کرده است، گرجستان را از کنترل مسکو خارج کرده و زمینه های پیوستن به ناتو را فراهم کند، امّا درخواست آمریکا به عضویت گرجستان در ناتو، خشم روسیه را برانگیخته است. و این بدگمانی را در مسکو تقویت کرده است که گرجستان در حال تبدیل شدن به پایگاه آمریکا و ناتو در منطقه روسیه است. هر چند این درخواست در آخرین جلسه اعضای ناتو مورد پذیرش قرار نگرفت، امّا سوءظن رهبران کرملین هم چنان به قوّت خود باقی است. ساکاشویلی که در انتخابات 2003 به عنوان رئیس جمهور جدید گرجستان برگزیده شد، از نظر غرب نه تنها فقط رئیس جمهور یک کشور بلکه قهرمانی بود که می توانست الگوی سایر کشورها برای رسیدن به دموکراسی از طریق انقلاب رنگین باشد. او به مردم قول داده بود که با انجام اصلاحات اقتصادی و دعوت از کشورهای غربی جهت سرمایه گذاری در این کشور، بر فقر موجود در بین اکثریت جامعه غلبه کند؛ اما تلاشهایش برای مردم ثمر چندانی نداشت. اتکای بیش از حد به کشورهای غربی، درگیری و تنش در روابط با روسیه، مشکلات مربوط به »اوستیای جنوبی« و »آبخازیا« که هر دو با حمایت روسیه خواهان استقلال می باشند از جمله موانع وی در رسیدن به وعده های انتخاباتی اش بود

مردم گرجستان پس از چهار سال حکومت ساکاشویلی وقتی بهبود چندانی از نظر اقتصادی و سیاسی در وضع خود ندیدند، همانند چهار سال پیش این بار علیه او در برابر پارلمان اجتماع کرده و خواستار استعفای دولت و برگزار انتخابات زود هنگام شدند. وی در برابر مخالفان با اعلان وضع فوق العاده، روش سرکوب و خشونت را در پیش گرفت. اما این اقدام او نه تنها به آرام شدن اوضاع کمک نکرد، بلکه خشم آنها را نیز برانگیخت سرانجام ساکاشویلی برگزاری انتخابات زودرس را پذیرفت و مردم گرجستان در پانزده دی ماه 2006 برای انتخاب رئیس جمهور جدید به پای صندوقهای رأی رفتند. نتیجه انتخابات نشان داد که فقط 53 درصد رأی دهندگان به او رأی داده اند. مقایسه این رأی با 96/254 درصد در انتخابات گذشته که فقط چهار سال از آن گذشته بود، نشان از سرخورده شدن مردم از انقلاب مخملی و نارضایتی شدید از رئیس جمهور غرب گرای گرجستان است رهبر انقلاب مخملی گرجستان که تا پیش از این حوادث در امریکا و اروپا به عنوان الگو و قهرمان دموکراسی معرفی می شد، حتی از سوی ستایش گران خود نیز مورد سرزنش قرار گرفته است. زیرا وی که روزی با پرچم و شعار دموکراسی و آزادی بر اریکه قدرت تکیه زد، اینک برای حفظ قدرت، دست به هر کاری می زند و از سرکوب بی رحمانه مخالفانش نیز ابایی ندارد و این موضوع برای وجهه حامیان غربی وی نیز به هیچ عنوان خوشایند نمی باشد. آخرین اقدام ساکاشویلی حمله به اوستیای جنوبی بود که با واکنش نظامی گسترده روسیه روبه رو و متحمل تلفات و خسارات سنگین شد و به ناچار عقب نشینی کرد. بر خلاف انتظار تفلیس، غرب و امریکا در این امر کمک قابل توجه به گرجستان نکردند.

انقلاب نارنجی اوکراین کشور اوکراین در سال 1991 میلادی پس از فروپاشی شوروی سابق تشکیل شد. این کشور در میان اراضی آسیا و اروپا قرار گرفته و مشرف به دریای سیاه و در جنوب و غرب روسیه قرار دارد. همسایگی اوکراین با چهار کشور لهستان، اسلواکی، مجارستان و رومانی از طریق زمین و با کشورهای گرجستان، ترکیه و یونان از طریق دریا و مشرف بودن بر دو دریای سیاه و آزوف و در اختیار داشتن شبه جزیره کریمه و شهر مهم یالتا و تصرف بخش عمده ناوگان دریایی شوروی سابق در دریای سیاه پس از فروپاشی به آن موقعیت منحصر به فردی داده است. علاوه بر این، این کشور پس از روسیه، دومین کشور از نظر وسعت در میان کشورهای جدا شده از شوروی سابق و دارای حدود پنجاه میلیون جمعیت است که 22 درصد آنها از تبار روس می باشند. این ویژگیها باعث شد که روسیه، امریکا و اتحادیه اروپا و پیمان ناتو توجه ویژه ای به آن داشته باشند و هر کدام در صدد است که آن را زیر سلطه و نفوذ خود قرار دهد. انقلاب نارنجی اوکراین همانند گرجستان در سال 1383 / 2005 میلادی بر سر انتخابات ریاست جمهوری این کشور آغاز شد. در این انتخابات، رقابت اصلی بین »ویکتوریا نوکوویچ« طرفدار روسیه و ویکتور یوشچنکو طرفدار غرب و امریکا بود که طبق اعلان مجریان، اولی 49/46 درصد و دومی 46/61 درصد از آرای مردم را کسب کرده بودند. اما یوشچنکو و طرفداران او صحّت انتخابات را مورد تردید قرار دادند و با حمایت غرب مردم را به خیابانها ریختند. ایالات متحده امریکا از همان روشی که در سال 2003 در گرجستان استفاده کرد، در اوکراین نیز به کار گرفت و بسیاری از جوانان و دانشجویان را که پرچمهای نارنجی در دست و لباس نارنجی بر تن داشتند، وادار کرد در حمایت از نامزد طرفدار غرب به خیابانها بریزند و دولت را تحت فشار قرار دهند. تجمع طرفداران یوشچنکو در خیابان های کیف پایتخت اوکراین و در مقابل ساختمان اصلی دولت، مانع کار نهادهای رسمی سیاسی شد. حمایت روسیه از یک طرف و حمایت امریکا و غرب از طرف دیگر درگیر در بحران، باعث وخیم تر شدن اوضاع شد. سرانجام با پادرمیانی اروپا و کشورهای دیگر، دیوان عالی این کشور نتایج انتخابات را باطل اعلان کرد. با حمایت صریح اروپا و امریکا از مخالفان سیاست روسیه در اوکراین، شکست سنگینی به روسیه تحمیل شد، اما فدراسیون روسیه هنوز هم توانایی تأثیر بر روند تحولات اوکراین را داشت.(کولایی، همان، ص 147) پس از تحولات فوق، قانون اساسی این کشور اصلاح و بازنگری شد. پس از اصلاحات، نظام سیاسی این کشور بیشتر به سمت نظام پارلمانی تغییر پیدا کرد. به گونه ای که پارلمان حق انحلال کابینه را به دست آورد. رئیس جمهور توان عزل و نصب استانداران را از دست داد. وزرای امورخارجه، دفاع و امنیت و دادستان کل را نمایندگان باید پیشنهاد دهند. با این تحولات، دولت اوکراین نخستین دولتی بود که در مجموعه کشورهای مستقل مشترک المنافع، نظام پارلمانی آن تغییر پیدا کرد.(همان) با انجام اصلاحات فوق، انتخابات ریاست جمهوری در سال 1383 / 2004 میلادی مجدداً برگزار شد و ویکتور – یوشچنکو با 52/21 درصد به عنوان رئیس جمهور این کشور انتخاب شد و ویکتوریا نوکویج طرفدار روسیه هم فقط توانست 44 درصد آرا را به دست آورد. با این تغییرات تصور می شد که اوکراین به آرامش و ثبات سیاسی و بهبود اقتصادی دست یابد و جناح غرب گرای این کشور، اکثریت پارلمان را نیز به دست آورده و سالها بر اریکه قدرت تکیه زند. امّا در کمال ناباوری مردم نه تنها بهبود آن چنانی در وضعیت اقتصادی خویش مشاهده نکردند بلکه به دلیل فساد مالی، عدم توان دولت در حل و فصل مسائل و مشکلات بغرنج اقتصادی و اجتماعی، بروز بحران سوخت و قطع گاز این کشور توسط روسیه و عدم تأمین بسیاری از خواسته های مردم در جریان انقلاب نارنجی، از غرب گرایان ناراضی شدند. به همین دلیل، انتخابات پارلمانی 2006 میلادی زمان مناسبی برای تعیین عیار غرب گرایان و طرفداران روسیه تبدیل شد

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید
برای دیدن نوشته هایی که دنبال آن هستید تایپ کنید.