هوش مصنوعی می آید بحث پیشبینی را به کلی از تصمیم گیری جدا میکنه و برای همین گفته شده بازی رو بهم میزنه چون در لایه لایه بخش هایی که قدرت رو کنترل میکنند بروز پیدا می کنند. پیشبینی کنندگان از تصمیم گیران جدا می شوند و تصمیم گیران از پیشبینی های سنتی بی نیاز می شوند. هوش مصنوعی موافقین و مخالفینی دارد مثلا کروگمن به اقتصاد هوش مصنوعی خوشبین است و جوزف استیگلیتز اقتصاد دان بزرگ بد بینه و میگه بهره وری رو بالا نمیبره و نا برابری رو بیشتر میکنه و قدرت رو متمرکز میکنه و بازی رو از یک سطح به سطح دیگه منتقل میکنه مثل انقلاب صنعتی و الکتریسیته که هیچ کدام نابرابری را کم نکردند.هوش مصنوعی هم همین شکل
کتاب مانیفست تاریخ دو مورخ تاریخ کلان از دانشگاه کرمویج دیوید آرمیتاژ و جو گالدی
نوشتند و در اونجا مطالعاتی رو درباره وضع زندگی کارگران معدن بعد از انقلاب صنعتی و ورود ماشین بخار دنبال می کنند و فرضیه بهتر شدن زندگی کارگران را به چالش می کشند و به این نتیجه می رسند که این اتفاق نیفتاد
یا کتاب توماس پیکتی اقتصاد دان فرانسوی به نام سرمایه در قرن ۲۱ ،نویسنده های کتاب مشخصا با تحلیل های بدبینانه مخالف اند اما مطرح می کنند که مطالعات متعدد روشن می کند که بهره وری در دنیا بالانرفته و حقوق متوسط واقعی با احتساب تورم در کشوری مثل آمریکا افزایش نداشته درحالی که قیمت ها بیشتر شده. یکی از پیشبینی های شان درباره هوش مصنوعی این است که تصمیم گیری فوق العاده متمرکز میشه چون قدرت پیشبینی با اون دقت و عظمتی که انجام میشه در اختیار افرادی قرار میگیره که به دیتاهای بزرگ دسترسی دارند قرار خواهد گرفت مثلا کشاورزی که می خواهد زمین خودش رو بکارد و دولت هم کمی به او کمک کند تا حد زیادی خودش تصمیم گیری می کند که چی بکاره یا چه زمانی بکاره اما بزودی ما ماهواره هایی خواهیم داشت که با بیگ دیتاها دارن به صورت ساعتی آب و هوای روی زمین رو رصد میکنند و میتونند رطوبت خاک و شرایط خاک را در زمان خاص و اقلیم خاص تشخیص بدهند اون هم در این نوسانات شدید آب و هوایی، که دوره های کشت محصول را کوتاه و کوتاه تر می کنند و گاهی کشاورز برای یک محصول فقط سه هفته وقت دارد بنابراین ما باید تصمیم رو بدیم به کسی که پیشبینی دقیقی از تصاویر ماهواره ای دریافت می کند با دیتاهایی که دریافت می کنند دارند میگویند مثلا سه هفته زودتر این محصول رو بکارید یا باید زودتر محصول رو بچینی چون یک سرمای بزرگ در پیشه بنابراین همه تصمیمات مرکزی میشه و تاثیرات آن از سهام محصولات کشاورزی و کمپانی ها سرایت میکنه به بیمه کشاورزی و بعدش هم به خود کشاورز و اینجوری میشه که پیشبینی از تصمیم گیری جدا میشه،یعنی کشاورز اول خودش هم پیشبینی می کرده و هم تصمیم گیری اما الان پیشبینی کننده جدیدی به نام بیگ دیتاها شکل می گیرد. طبیعتا این قدرت انسانی است که به هوش مصنوعی اطلاعات می دهد.
بنابراین یکی از مهم ترین ویژگی های هوش مصنوعی تحول در نقش انسان ها در نظام اداری واجتماعی است و همگان با دیتاهایی که در اختیار دارند به دنبال افزایش تاثیر گذاری خود در بازار سرمایه و مدیریت های نرم افزاری هستند.
پیشبینی از قضاوت جدامیشه و میتوان گفت هنوز این اتفاق نیافتاده چون آمارها میگه درآمد حقیقی در آمریکا از سال ۱۹۹۰ بالانرفته و بلکه بهره وری نصف شده و و ورود کامپیتور در دهه ۱۹۸۰ میلادی نیز بهره وری رو بالا نبرده بنابراین ما در یک دوران گذار هستیم و وقتی سیستم جایگزین انسان بشه برنده ها و بازنده های جدیدی خلق میشوند و شما وقتی به هوش مصنوعی فکر می کنید به صورت کلی از کلمه فناوری پیشبینی استفاده می کنید.
هوش مصنوعی یعنی آمار فوق پیشرفته با بیگ دیتاهای بزرگ جفری هینتون پدر هوش مصنوعی دنیا نبوغی که به خرج داد این بود وقتی به هوش مصنوعی میگیم تصویری که در آن ماشین و موتور سیکلت و انسان هست رو تحلیل کن با اون مدلی که میخواست به هوش مصنوعی قانون یاد بده و ببرتش مدرسه و بگه موتور این شکلیه انسان اینجوریه پیش نرفت
نبوغ و راهکار هینتون این بود که هزارتا عکس انداخت جلوی هوش مصنوعی و بهش گفت تو این یکی ماشینه تو این یکی نیست تو اون هست تو این نیست و یواش یواش پیشبینی هوش مصنوعی را پله پله دقیق و دقیقتر کرد و چون دقتش بالارفت تشخیص میده کدوم ماشین یا انسان هست.
درواقع هوش مصنوعی با قانون احتمالات میرسه به اینکه این تصویر ماشین هست نه اینکه مثل انسان یقین قلبی پیدا کنه، هوش مصنوعی به یقین مشابه انسان نمیرسه وقتی دیتاها به شکل ترسناکی وسیع بشه طبیعتا پیشبینی های عجیب و غریبی می تونید از هوش مصنوعی بخواهید.