روس ها در صدد این هستند که قفقاز را به عنوان چهار راه انتقال انرژی برای دور زدن تحریم ها و شکستن انحصار مسیر اوکراین برای انتقال انرژی به اروپا مطرح کنند.مساله این است تمرکز چهار راه انتقال انرژی تهران نیست محور آذربایجان_ترکیه است و روس ها بر اساس این منطق از راه اندازی زنگزور حمایت پیچیده ای دارند و اگر فشارهای این کشور بر ارمنستان جواب بدهد عامل جدی بازدارنده ای از سوی ایران برای ممانعت در شکل گیری زنگزور وجود نخواهد داشت. به نظر می رسد تنوع سازی مسیر انتقال انرژی به اروپا یک راهبرد بلندمدت روسیه برای کاهش وابستگی به مسیر اوکراین است. دسامبر پیش رو توافقنامه گازی اوکراین و روسیه به پایان خواهد رسید و مساله تمدید یا لغو آن داستان جدیدی را در بازار انرژی خلق خواهد کرد و طرح تنوع سازی مسیر انتقال انرژی و نشان دادن بازار فعال برای گاز روسیه تفاهمنامه های همکاری ایران و روسیه در زمینه واردات انرژی فرصت خوبی برای تبدیل شدن به هاب گازی منطقه به ویژه در آسیای جنوبی است موضوعی که با همکاری های روسیه_ترکمنستان_ایران_قطر در عسلویه می تواند مرکز سوآپ انرژی به بازار آسیای جنوبی و همسایگان غربی ایران شود. باید اعتراف کرد که همکاری های روسیه با ایران و ترکیه در موضوع انرژی و امضای تفاهم نامه های مختلف همزمان در یک اولویت و اهمیت واحد برای مسکو قرار ندارد و روس ها با پیش کشیدن پرونده زنگزور نشان دادند انتقال انرژی روسیه از طریق آذربایجان و ترکیه به اروپا در اولویت آن ها قرار دارد. یکی از شاخص های مهم تنش در قفقاز که به عنوان یک متغیر مورد توجه قرار گرفته است تعارض منافع اروپا و روسیه در حوزه انرژی است. به همان اندازه که اروپا به انرژی روسیه نیاز دارد به همان اندازه نیز روسیه به صادرات آن وابسته است چراکه درآمد از صادرات نفت و گاز سهم بالایی در اقتصاد این کشور دارد. چگونگی شکل گیری کریدور حمل و نقل و انرژی در قفقاز به یک مناقشه بسیار مهم تبدیل شد و هر لحظه استعداد یک جنگ بزرگ را دارد.
اروپا و روسیه تنش در اوکراین را به عنوان زمین جدیدی برای تنش به قفقاز منتقل کردند. تنشی که ماهیت رقابت در موضوع انرژی دارد. یک طرف ماجرا روسیه است و طرف دیگر ارمنستان و ناتو است، مساله میان روسیه و اروپا چگونگی راه اندازی زنگزور و تسلط بر مسیر است نه تاسیس یا عدم تاسیس آن. روسیه و اروپا و اوکراین در حال رقابت برسر چگونگی تاسیس این مسیر اند تا اهرم فشار مطلق برای یکی از دوطرف تنش تبدیل نشود. اگر نقطه اختلاف را متوجه شده باشید نقش ترکیه به عنوان عضو ناتو که منافع ش با روسیه همسویی دارد را فهم می کنید و در نقطه اختلاف روسیه و اروپا برای تسلط بر مسیر مداخله ویژه ای نمی کند اروپا تلاش می کند مسیر در اختیار ارمنستان باشد ، پاشینیان نخست وزیر این کشور تاکید دارد که با تاسیس مسیر مواصلاتی در سیونیک که در حاکمیت این کشور باشد مشکلی ندارد. دقیقا چیزی که اروپا و اوکراین می خواهند تا شاهد شکل گیری اهرم فشار دیگری از سوی روسیه نباشد. روسیه که فکر همه چیز را کرده بود در نوامبر ۲۰۲۰ توافقنامه سه جانبه ای را میان روسیه_ارمنستان_آذربایجان ترتیب داد،بند نهم این توافقنامه بر اتصال نخجوان به آذربایجان از طریق ارمنستان و با حضور نظامی های روسیه تاکید دارد. این بزرگ ترین اشتباه ارمنستان بود و الان روسیه و آذربایجان با استناد به بند نهم خواستار شکل گیری کریدور زنگزور در استان سیونیک هستند با این وجود که سایر بندهای این توافقنامه توسط ارمنستان با اعتراض روبه رو است چراکه معتقدند آذربایجان و روسیه به تعهدات خود نسبت به ۸ بند دیگر از جمله بازگشت مردم آرتساخ به خانه های خود پایبند نبود. حمایت های پنهان روسیه از آذربایجان زمینه های فاصله گرفتن ارمنستان از روسیه و نزدیک شدن به اروپا را فراهم کرد پاشینیان می گوید تنها درصورتی با کریدور مواصلاتی زنگزور موافقت خواهد کرد که در تسلط کامل این کشور باشد اما لاوروف وزیر خارجه روسیه اظهارات پاشینیان را خلاف توافقنامه نوامبر می داند. بنابراین گمان می شود که تنها فرضیه پیش روی ارمنستان برای مناقشه قفقاز این است که پاشینیان به بهانه این که آذربایجان به تعهدات خود در توافقنامه نوامبر پایبند نبوده امضای خود را از توافقنامه پس بگیرد. این اقدام جنگ جدیدی را در قفقاز ایجاد خواهد کرد و این منطقه را وارد فاز بسیار پیچیده ای می کند. هرچند اگر امضای خود را هم پس نگیرد همان آش پخته است چراکه آذربایجان به بهانه اجرای بند نهم وارد جنگ دیگری با ارمنستان می شود ،بنابراین هر دو کشور در حال تسلیح کامل خود از سوی قدرت های دیگر اند. همان طور که بیان کردم مساله ناتو و روسیه به عنوان دو بازیگر موثر در قفقاز چگونگی راه اندازی زنگزور و تسلط بر آن می باشد اما مساله تهران این است که اصل شکل گیری زنگزور با منافع ژئوپلیتیکی ایران در تضاد است و خط قرمز محسوب می شود. نمی دانم محاسبات تهران برای رهگذر ارس در شمال غرب کشور برای اتصال آذربایجان_نخجوان چگونه شکل گرفت و بر اساس کدام اهرم فشار پیگیری می شود یعنی تهران به این فکر نمی کرد که چرا ارمنستان باید ابتکار ارس را قبول کند؟و اگر قرار بر راه اندازی کریدور باشد مسیر باید از ارمنستان عبورکند؟و بی خیال مسیر مواصلاتی پر سود زنگزور شود؟ ارمنستانی که حتی حاضر نیست امضای خود را از توافقنامه نوامبر پس بگیرد و همچنان در صدد این هست که مسیر زنگزور را از طریق سیونیک اما با تسلط خود انجام دهد و حمایت ناتو را با خود همراه دارد و تلاش دارد بجای از دست دادن زنگزور به چانه زنی ها بر سر آن ادامه دهد. چراکه زنگزور نقش بسیار حیاتی میان شرق و غرب پیدا کرده است. خلاصه کلام بنده این است که ابتکار تهران برای رهگذر ارس فاصله زیادی با ماهیت تنش ها میان قدرت ها در قفقاز دارد.
مساله ما با روس ها این است که دیپلماسی پنهان و بازی چند لایه ای که دنبال می کنند را دقت نمی کنیم. برای همین است که همیشه ما یک پله از آن ها عقب می افتیم، آن ها در روابطی که با ما دارند نسبت به ملاحظات ایران و منافعی که داریم بی توجه هستند. بی اعتنایی روسیه ریشه در محاسبات راهبردی آن ها درباره تهران دارد،یعنی یک جورایی خیال شان از بابت تهران راحت است موازنه سیاسی با شرق و غرب می تواند تهران را از وابستگی های آسیب زا دور کند.موضوعی که روسیه آن را نمی خواهد این مساله را دقیقا در ماجرای کریدور زنگزور می توان ارزیابی کرد. بزرگ ترین عامل در شکل گیری منازعه پیچیده قفقاز خود روسیه است که باعث سرد شدن روابط ارمنستان و تمایل آن ها به ارتباط با کشورهای غربی شد مسکو به احیای هژمونی تاریخی خود در اوراسیا و قفقاز جنوبی فکر می کند و آن را در قالب بازی قدرت ها می بیند و سعی می کند زنگزور را به عنوان تلاقی قدرت شرق و غرب تحلیل کند. بنابراین زنگزور برای تسلط کامل روس ها بر ژئوپلیتیک اوراسیا و قفقاز ضروری است از طرف دیگر ناتو نیز با سیاست های جدیدی که ارمنستان پیش کشیده وارد منازعه قفقاز شد،روس ها معتقدند اگر زنگزور را از دست بدهند ناتو از طریق ارمنستان وارد حوزه نفوذ آن ها در قفقاز و آسیای مرکزی خواهد شد. میخواهند بر مسیر زنگزور تسلط داشته باشند تا مانع نفوذ غرب در قفقاز و دریای کاسپین از طریق ترکیه و باکو شوند و هم اینکه از منافع ترانزیتی(و انرژی) مسیر زنگزور استفاده کنند. وقتی پاشنیان درباره توافقنامه دوجانبه با آذربایجان صحبت کرد و گفت نیازی به حضور روس ها در تکمیل روند صلح نمی بیند و دو کشور می توانند با هم توافق کنند معنایش این بود که روسیه برای شکل گیری صلح و مسیر مواصلاتی سنگ اندازی می کند و عملا با اعلام حضور خود در مسیر مواصلاتی و تسلط بر آن می خواهد مانع شکل گیری آن شود و تنها با مدیریت آن توسط خود با ایجاد این مسیر موافقت می کنند
مشکل این است که حتی ارمنستان هم درباره نگرانی های تهران در انسداد احتمالی مرزهای جنوبی این کشور با ایران موضع روشنی ندارند،چه رسد به روسیه یا سایر بازیگران. این تهران است که صرفا دغدغه انسداد مرزها را دارد و ارمنستان به جای توسل به افزایش همکاری ها با تهران از کمک دولت های غربی استفاده می کند. این حرف ها نشان می دهد مسیر مواصلاتی نیز برای ارمنستان در اولویت قرار دارد و به هیچ عنوان موافق با ابتکار رهگذر ارس نیستند تهران با راه اندازی مسیر مواصلاتی در سیونیک تا مادامی که در حاکمیت ارمنستان باشد مخالفتی ندارد. اگر ارمنستان نسبت به دغدغه تهران درباره انسداد مرزها حساس است باید با ایران توافقنامه دوجانبه ای را امضا کند که در صورت فعال شدن مسیر مواصلاتی سیونیک و ماهیت مالکیتی برای آذربایجان یا روسیه یا ترکیه و هر کشور دیگری ایران این حق را دارد که از منافع ژئوپلیتیکی خود در مرزهای جنوبی ارمنستان دفاع کند. مشخصا ارمنستان نیز موافق مسیر مواصلاتی سیونیک(با ملاحظاتی که عرض شد) و رفع انسداد مسیرهای تجاری است. برخی با تعبیر از مسیر سیونیک به عنوان کریدور تورانی ناتو می گویند راه اندازی این کریدور غرب را به دریای کاسپین می رساند اما روسیه معتقد است با تسلط بر این کریدور می تواند مانع نفوذ غرب شود و در عین حال از منافع این کریدور استفاده کند